مدیرمسئول نشریه زادبوم در این یادداشت نوشته است: در روزهای گذشته، شهرداری اهواز شاهد تجمعات کارگرانی بود که به تعویق چندماهه حقوق شان اعتراض می کردند. این اعتراضات، با آغاز بکار رضا امینی شهردار جدید اهواز همزمان شده است. “شهردار” ی که نقشی در وضعیت کنونی در مدیریت شهری نداشته و البته قرار است این وضعیت را بهبود ببخشد و شهرداری را از مشکلات کنونی عبور دهد.
اشتباه بزرگ
برکناری منصور کتانباف توسط شورای سابق، آغاز بی ثباتی مجدد در مدیریت شهری اهواز بود و بار دیگر شهرداری را در مسیری قرار داد که نتایج آن، امروز و همزمان با آغاز بکار شهردار جدید نمایان شده است.
کتانباف، بنا بر اذعان بسیاری از منتقدان و ناظران امور شهری، از جمله شهرداران موفق اهواز در دو دهه گذشته بوده است. حضور وی در ابتدا و انتهای دهه ۹۰، توانست شهرداری را در دو مقطع از بحران های مالی و کارگری نجات دهد و پروژه های عمرانی و خدماتی شهرداری را سرعت ببخشد.
با انتخاب وی توسط شورای پنجم اهواز، امیدواری نسبت به عملکرد این شورا ایجاد شد اما پس از آنکه اعضای شورا بر مداخلات در انتصابات و امور اجرایی شهرداری اصرار کردند، کتانباف که در ابتدا رویکردی تعاملی با شورا را آغاز کرده بود، حاضر به تمکین در برابر همه خواسته های آنان نشد و استیضاح را به ماندن در امارت قدیمی خیابان سپاه ترجیح داد. این اشتباه بزرگ شورای سابق، آغاز دور جدیدی از بی ثباتی ها بود.
موسی شاعری نیز که همچون کتانباف در ابتدا با رویکردی تعاملی با اعضای شورا برخورد نمود، در میانه راه بدلیل تداوم خواسته های اعضا بویژه نظرات آنها در زمینه انتصابات با شورا دچار مشکل شد و شورا در چند مرحله قصد برکناری او را داشت و نهایتا نیز با استناد به یک نامه اداری از سوی سازمان بازرسی وی را برکنار نمودند در حالیکه وی به این اقدام شورا از نظر قانونی ایراداتی را وارد می دانست.
پس از او شهرداری دوباره برای مدتی با سرپرست اداره شد و سپس ابراهیم نوشادی بعنوان شهردار انتخاب شد تا در انتهای فعالیت شورا، شهرداری دچار تلاطم نباشد. با پایان دوره فعالیت نوشادی، شورای جدید علیرضا عالیپور را بعنوان سرپرست منصوب نمود تا در دوران گذار شهرداری را مدیریت کند. او نیز در این مدت کوتاه تلاش کرد سکان شهرداری را بدون حاشیه و بحران به شهردار بعد تحویل دهد.
مصائب آقای شهردار
حالا آنچه به رضا امینی شهردار جدید رسیده، میراث بی ثباتی های مدیریتی و دخالت های غیرمسئولانه در انتصابات و مداخله در اختیارات اجرایی شهردار است.
تغییر پیاپی شهردار و فشارها برای انجام انتصابات باعث تزلزل در تامین منابع مالی شهرداری شد.
حالا امینی در شرایط دشواری اداره شهرداری را بعهده گرفته است. حقوق های عقب افتاده، توقف برخی پروژه های عمرانی بدلیل عدم تامین مالی و در کل درآمد ضعیف و ناپایدار شهرداری چالش های جدی را در ابتدای راه برای شهردار ایجاد کرده است و بزودی چالش آبهای سطحی نیز به آن اضافه خواهد شد.
امینی هم باید تلاش کند وضعیت مالی شهرداری را مدیریت کند تا در نخستین گام حقوق کارگران و کارکنان پرداخت شود و در مراحل بعد، با افزایش درآمدهای شهرداری، تامین مالی پروژه های عمرانی و خدماتی را رفع کند و از طرفی شورا و دیگر مسئولان محلی نیز، دست وی را در انتصابات و تصمیمات اجرایی باز بگذارند تا وی بتواند با اتکا به نیروی انسانی شهرداری و استفاده از نیروهای توانمند، بابرنامه و با رویکرد علمی، از شرایط کنونی عبور کند و تجربه تلخ مداخلات سالهای اخیر که به وضع کنونی منجر شده، تکرار نشود.
ضرورت حمایت مدیریت استانی
همچنانکه شهردار اهواز گفته است منابع درامدی و بودجه سالانه شهرداری اهواز قابل مقایسه با شهرهایی چون اصفهان نیست بویژه آنکه اهواز و بطور عام خوزستان از مشکل عدم تمایل سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در خوزستان نیز رنج می برد. از این رو لازم بنظر می رسد مدیریت استان نیز با توجه به اهمیت خدمات شهرداری در مرکز استان، در تخصیص منابع مالی حاصل از ارزش افزوده و همچنین پرداخت مطالبات حاصل از آلایندگی ها اقدامات جدی انجام دهد و شهردار را در این مسیر تنها نگذارند. انتظار از دولت کنونی که بر مردمی بودن تاکید دارد، انجام اقدامات موثر برای رفع مشکلات موجود شهری در اهواز با حمایت مالی از شهرداری است. هر تلاش توسعه ای که در خوزستان بخواهد صورت بگیرد لازمه اش رسیدگی جدی به وضع شهری اهواز است و تنها، شهرداری اهواز در قبال وضع شهر مسئول نیست بلکه بهبود اوضاع دومین شهر حاشیه نشین کشور عزمی استانی و چه بسا ملی را می طلبد.