توسعه را از مسیر مناطق آزاد جلو ببریم. حضور همزمان دبیر، معاونان دبیرخانه و مدیران اروند یعنی قرار است بگویند اروند فقط یک منطقه مرزی–نمایشی نیست، بلکه میتواند پایلوت همین رویکرد تازه باشد. سه نشانه هم در حرفهای خود مسرور هست که این برداشت را تأیید میکند: احیای مزایا، تمرکز بر پروژههای راهبردی، و حرکت به سمت اقتصاد هوشمند. اینها دقیقاً همان کلیدواژههایی است که او پیشتر هم در گفتوگوهایش درباره انزلی و چابهار به کار برده بود.
او اول از همه گفت «سرمایهگذاری علیرغم محدودیتها رو به رشد است» و بلافاصله اضافه کرد «بخشی از کار ما احیای مزیتهایی است که در دورههای قبل کم شده بود». این جمله را اگر کنار بحث مالیات ارزش افزوده، خودرو و معافیتهای ۲۰ساله که این روزها در تهران روی میز است بگذاریم، معنایش روشن میشود: دبیرخانه دارد به عقب برمیگردد تا امتیازاتی را که طی سالهای تحریم، تعدد بخشنامهها و فشار بر واردات، عملاً خنثی شده بود، دوباره زنده کند؛ چون بدون این مزایا نمیشود از بخش خصوصی توقع سرمایهگذاری ارزی داشت. این همان چیزی است که در نشستهای قبلی هم گفته بودند: «بخشی از ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری هدفگذاریشده باید از مناطق آزاد تأمین شود» و طبیعتاً اروند هم باید سهمش را مشخص کند.
لایه دوم حرف مسرور، یعنی «فعالیتها باید فراتر از امور روزمره باشد»، اشاره مستقیم به همین مسئله دارد که مناطق آزاد در سالهای اخیر زیادی درگیر خردهپروژهها، آسفالت و جدول و کمک به شهر بودهاند و از نقش توسعهایِ فراملیشان فاصله گرفتهاند. وقتی او میگوید منابع را باید روی «پروژههای بزرگ و راهبردی» متمرکز کنیم، مصداقش در اروند تقریباً معلوم است: اتصال ریلی شلمچه–بصره، یکپارچهسازی فرماندهی مرز شلمچه، تکمیل زنجیره لجستیک بندری–ریلی، و بازکردن مسیر گردشگر خارجی (کارت گردشگری) که پیشتر در ارس و چابهار شروع شده بود و حالا میخواهد در اروند هم راه بیفتد. این چهار محور اگر همزمان جلو برود، اروند از یک منطقه آزاد محلی به کریدور جنوبغرب بدل میشود؛ چیزی که در گزارشهای اخیر هم دربارهاش تأکید شده بود.
بخش مهم دیگرِ این سفر، تأکید او بر «سازوکار ارتباطی پروژهها» بود. این حرف به ظاهر رسانهای است، اما در اروند معنای عینی دارد: پروژه که اطلاعرسانی شفاف نداشته باشد، بلافاصله با مطالبه محلی، شوراها و حتی دستگاههای ملی موازی روبهرو میشود و همین میتواند پروژه را عقب بیندازد. مسرور میخواهد بگوید اگر قرار است اختیارات مرزی در شلمچه متمرکز شود و اگر قرار است امتیازهای گمرکی یا سود بازرگانیِ ترجیحی به اروند داده شود، باید بلافاصله برای ذینفعان توضیح داده شود تا مقاومت کمتر شود. تجربه اخیر در اروند و حتی در انزلی هم نشان داده وقتی دستگاههای استانی و ملی همافزا شوند، سرعت پروژههای زیربنایی بالا میرود.
در کنار اینها چند ظرفیت مغفول هم هست که خودش به آنها اشاره مستقیم نکرد، اما همین سفر میتواند مقدمهشان باشد:
-
پیوند اروند با برنامه راهآهن و کریدورهای عراق: حالا که معاون اجرایی رئیسجمهور هم گفته روند شلمچه–بصره تند شده، بهترین زمان است که اروند خودش را بهعنوان هاب لجستیک معرفی کند، نه فقط یک محدوده گمرکی ارزان.
-
توسعه خدمات فرامرزی (آموزش، درمان، بیمه) برای بازار بصره: اروند میتواند خدماتی را که در آبادان و خرمشهر وجود دارد، بستهبندی و بهعنوان سرویس به عراق بفروشد؛ این در بیشتر اسناد رسمی اروند مغفول مانده است.
-
اقتصاد هوشمند: مسرور قبلاً هم گفته بود حرکت به سمت اقتصاد هوشمند مزیت رقابتی میآورد. اروند میتواند با یک پنجره واحد الکترونیک برای سرمایهگذار خارجی، واقعاً از سرزمین اصلی جلو بزند و نشان بدهد «مقرراتزدایی» شعار نبوده است.
پس جمعبندی این است: این سفر، سفرِ آمادهسازی برای یک فاز «بزرگپروژهمحور» در اروند است؛ فازی که در آن دبیرخانه دیگر دنبال این نیست که دهها پروژه کوچک را هر سال افتتاح کند، بلکه میخواهد چند محور راهبردی را تا انتها ببرد و در عوض، مزایا و معافیتهای قدیمی را هم برگرداند تا سرمایهگذار انگیزه داشته باشد. اگر این مدل اجرا شود – یعنی احیای مزایا + تمرکز پروژه + شفافیت ارتباطی – اروند میتواند در آن الگوی تازهای که تهران برای مناطق آزاد میچیند، جایگاه بالاتری بگیرد. اما اگر دوباره همهچیز در سطح جلسات و صورتجلسه بماند، این سفر هم مثل خیلی از سفرهای قبلی فقط به یک گزارش خبری دیگر در سایت منطقه آزاد تبدیل میشود.












