در شرایطی که ایران با جنگ اقتصادی و تحریمهای گسترده روبرو است، مدیریت منابع انرژی به یکی از چالشهای اساسی اقتصاد ملی بدل شده است. با این وجود، رویکرد مدیریتی که بر ایجاد محدودیت برای صنایع تکیه دارد، به جای آنکه راهکاری اساسی و بنیادین باشد، در حال تبدیل شدن به یک عادت نامیمون است. این رویکرد، نه تنها به تولید داخلی آسیب میزند، بلکه پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای را نیز به دنبال دارد.
هر ساله، با نزدیک شدن به فصل گرما، شاهد تکرار سناریوی محدودیت مصرف برق برای صنایع هستیم. صنایعی مانند فولاد و سیمان که نقش کلیدی در تولید و اشتغال کشور دارند، بیشترین ضرر را متحمل میشوند. این محدودیتها نه تنها موجب کاهش تولید و افزایش هزینههای تولید میشوند، بلکه باعث از دست رفتن بازارهای داخلی و خارجی نیز میگردند.
متأسفانه، به نظر میرسد آسانترین و در عین حال پرهزینهترین گزینه، یعنی محدودین و یا قطع برق صنایع، توسط متولیان امور انتخاب میشود. این در حالی است که میتوان با اتخاذ تدابیر و راهکارهای اساسی، نظیر بهبود کارایی مصرف انرژی در صنایع، توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر و اصلاح الگوی مصرف، به جبران ناترازی انرژی پرداخت.
لازم است مسئولان ارشد کشور در این خصوص قاطعانه ورود کرده و با برنامهریزی دقیق و اتخاذ سیاستهای کلان، از تکرار این عادت نامیمون جلوگیری نمایند. مدیریت مصرف انرژی نباید به قیمت توقف چرخهای تولید و افزایش نرخ بیکاری تمام شود. بلکه باید با هدف حفظ و تقویت تولید و اشتغال، انجام پذیرد.
در نهایت، باید دانست که هنر مدیریت منابع انرژی آن است که بدون فشار به صنعت و اقتصاد، مسئله ناترازی مدیریت شود. این میتواند با مشارکت مردم و فرهنگسازی برای مصرف بهینه، همچنین با سرمایهگذاریهای کلان در جهت توسعه منابع پایدار، صورت پذیرد. بدین ترتیب، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که تولید و اقتصاد ملی در مسیر رشد و توسعه باقی میماند و ناترازی انرژی به شکلی پایدار و هوشمندانه مدیریت میشود.