در مسیر پرچالش توسعه ملی، همواره شرکتهایی بودهاند که نهتنها بازوی تولید، بلکه قلب تپندهی تابآوری اقتصادی کشور بودهاند. اما در سالهای اخیر، چالش تأمین انرژی—چه در قالب برق، گاز یا آب—به یکی از پرهزینهترین موانع برای تداوم فعالیت همین صنایع تبدیل شده است. مسئلهای که دیگر صرفاً به مدیریت زیرساخت یا مصرف داخلی محدود نمیشود، بلکه به سرفصلی کلیدی در حکمرانی اقتصادی کشور بدل گشته است.
سهم صنعت از مصرف برق در جهان حدود ۴۰ درصد است؛ در ایران نیز این عدد به حدود ۳۵ درصد میرسد. اما نکته در خور تأمل آن است که صنعت فولاد، با همه گستردگیاش، تنها نزدیک به ۷ درصد از برق کشور را مصرف میکند، با این حال در فصلهای اوج مصرف، بیشترین بار محدودیت به همین بخش تحمیل میشود. مشابه همین الگو را در بخش گاز و حتی آب نیز میتوان دید: در حالیکه سهم صنعت از مصرف آب کشور تنها حدود ۱.۳۴ درصد است، فضای رسانهای و تصمیمسازی عمومی، گاه تصویری وارونه از ماجرا ترسیم میکند.
در این میان، برخی شرکتها به جای ایستادن در موضع گلایه، مسیر پیشرو را انتخاب کردهاند. فولاد خوزستان از جمله شرکتهایی است که مفهوم «توسعه پایدار» را نه بهعنوان شعار، بلکه بهمثابه بخشی از هویت سازمانی خود تعریف کرده است. در شرایطی که فشار تحریمهای ظالمانه، محدودیتهای انتقال فناوری و بحران تأمین انرژی، نفس صنایع را تنگ کرده، این شرکت با اتکا به ظرفیت بومی، اقداماتی بنیادین را در دستور کار قرار داده است.
در کنار آغاز احداث نیروگاههای خورشیدی، استفاده از سامانههای بازچرخانی آب (با پوشش بیش از ۸۵ درصد نیاز مصرفی)، و نصب غبارگیرهای پیشرفته، فولاد خوزستان در اقدامی فراتر از الزامات، ۵۵۰ هکتار فضای سبز درون و اطراف مجموعه صنعتی ایجاد کرده است—بیش از پنج برابر استاندارد قانونی. سرمایهگذاریهای گسترده در حوزه محیط زیست، تصفیه پساب، بهینهسازی مصرف انرژی و مدیریت پسماندهای صنعتی، تنها گوشهای از مسیر طیشده این شرکت در سالهای اخیر است. این اقدامات نه ویترینی تبلیغاتی، که حاصل نگاهی راهبردی و مبتنی بر مسئولیتپذیری در قبال آینده خوزستان و کشور بودهاند.
با وجود این، آنچه کمتر شنیده میشود، روایت فرصتهایی است که میتوانستند بالفعل شوند، اگر میدان برای این سرمایه انسانی خلاق و زیرساختهای فنی کمنظیر، آنگونه که باید، فراهم میبود. شرکت فولاد خوزستان، با کارنامهای درخشان در بهرهوری، محیط زیست و تابآوری صنعتی، شایستگی آن را دارد که جایگاهی بسیار فراتر در اقتصاد ملی ایفا کند—بهویژه در شرایطی که تحریمها، ضرورت تقویت بنگاههای درونزا با عملکرد پایدار را دوچندان کردهاند.
گرچه بخشی از چالشهای موجود، از تحریمها و فشارهای بیرونی نشأت میگیرد، اما نمیتوان از لزوم بازنگری جدی در سیاستهای تخصیص منابع، اولویتبندی در حمایت از صنایع راهبردی، و اصلاح الگوی مصرف داخلی چشم پوشید. استمرار محدودیتهای انرژی، تنها مانع رشد یک بنگاه موفق نیست؛ بلکه نشانهای از تضییع فرصتهایی است که بهرغم آمادگی کامل، پشت درهای بسته تصمیمگیری باقی ماندهاند.
شاید امروز، بیش از هر زمان، باید پرسید: چه زمانی قرار است توسعه، با نگاهی واقعگرایانه، مسئولانه و آیندهنگر، از سطح شعار عبور کند و به سیاستی ملی بدل شود؟ و آیا وقت آن نرسیده است که بنگاههایی چون فولاد خوزستان، نه بهعنوان استثنا، بلکه بهمثابه «ستونهای اصلی اقتصاد پایدار»، جایگاهی شایسته در طراحی آینده کشور بیابند؟
فراتر از فرصتهای ازدسترفته؛ روایت فولاد خوزستان در حصار انرژی
در مسیر پرچالش توسعه ملی، همواره شرکتهایی بودهاند که نهتنها بازوی تولید، بلکه قلب تپندهی تابآوری اقتصادی کشور بودهاند. اما در سالهای اخیر، چالش تأمین انرژی—چه در قالب برق، گاز یا آب—به یکی از پرهزینهترین موانع برای تداوم فعالیت همین صنایع تبدیل شده است. مسئلهای که دیگر صرفاً به مدیریت زیرساخت یا مصرف داخلی محدود […]
لینک کوتاه : https://sobheahvaz.ir/?p=11114
- ارسال توسط : paydar
- 9 بازدید
- بدون دیدگاه