رضا امینی در حالی فعالیت خود بعنوان شهردار اهواز را شروع می کند که شهرداری از مشکلات بسیاری رنج می برد بویژه آنکه در یکی دوسال گذشته با بی ثباتی در مدیریت شهری، این مشکلات دوچندان هم شد.
حضور امینی در اهواز را از دو نظر می توان به فال نیک گرفت.
نخست، تجربه زیسته ی او در شهر توسعه یافته اصفهان است. وی هم در کسوت مدیر اجرایی شهری و هم عضویت و ریاست شورای شهر، از تجارب ارزنده ای برخوردار است که با اتکای به آنها می تواند زمینه ساز تحولاتی خوب در عرصه مدیریت شهری اهواز شود.
کلانشهر اصفهان در دو دهه گذشته پیشرفت های خوبی را شاهد بوده و پیش از آن هم به نسبت شرایط زمانی در مقایسه با دیگر شهرها از وضعیت مناسبتر شهری برخوردار بوده است.
گرچه در این شهر نیز برخی مناطق کم برخوردار و محروم از نظر خدمات شهری وجود دارند، اما در مجموع اصفهان امروزه بعنوان یکی از شهرهای توسعه یافته، زیبا و رو به جلو در کشور شناخته می شود.
امیدواری دوم، تحصیلات آکادمیک امینی در رشته جامعه شناسی است. شاید از قدیم الایام چنین تصور می شد که اداره شهرها به شهرداران برخوردار از دانش فنی و مهندسی نیاز دارد. اما امروزه با درهم تنیدگی مسائل شهرسازی، عمرانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، این گزاره دیگر قابل دفاع نیست. امروزه در نگاه به شهرها از روح و کالبد آنها سخن گفته می شود.
شهر، سامانه ای زنده و پویا و البته پیچیده و متشکل از خرده سیستم های مختلف بشمار می آید و اتفاقا دانش اجتماعی، حلقه مفقوده شهرهای امروز ماست. بویژه در شهری چون اهواز با تنوعی از خرده فرهنگ ها، اقوام و ویژگی های متمایز اجتماعی و فرهنگی.
اما شهردار جدید اهواز برای آنکه بتواند از این دو – اولی به مثابه سرمایه اجتماعی و دومی به مثابه سرمایه فرهنگی- بخوبی بهره ببرد پیش نیازهایی دارد که می بایست به آنها توجه کرد.
شهردار باید بتواند در تصمیم گیری های مدیریتی و انتصابات مدیران با استقلال و اراده خود اقدام کند. بدیهی است بازیگران محلی- اعم ازشوراییان،نمایندگان، مدیران، گروه های سیاسی، اجتماعی و قومی- همگی انتظاراتی از شهردار دارند. اما اگر شهردار در ابتدا اصول و ملاکهای مبتنی بر اصول شایسته سالاری، کارآمدی و تجربه و دانش را مدنظر قرار ندهد و اختیارات وی مورد تعرض دیگران واقع شود، وی نخواهد توانست با بهره گیری از تجربه اندوخته و دانش علمی خود، اقدامات موثری در شهر اهواز انجام بدهد.
موفقیت شهردار در گرو آنست که استقلال خود در تصمیم گیری ها و انتصاب مدیران بادانش، باتجربه، دارای برنامه و ایده را بانگاهی فراجناحی و فراقومی به عنوان خط قرمز خود تعیین کند. در چنین شرایطی وی خواهد توانست با انتخاب بازوهای اجرایی و فکری قوی، برنامه های خود را جامه ی عمل بپوشاند.
تجربه قبلی در ارتباط با رابطه شهرداران سابق با بازیگران محلی- مدیران، شورایی ها، نمایندگان و گروههای سیاسی و قومی- نشان می دهد هر چقدر شهرداران از اختیارات قانونی خود عدول کرده و انتصابات مدیریت شهری به صحنه سهم خواهی و دخالت دیگران -با تمسک به مسائل جناحی و قومی- مبدل شد، نه تنها کارامدی و بازدهی مدیریتی بشدت کاهش یافت بلکه حتی برعکس تصور اولیه، تنظیم روابط میان شهرداران با شوراها و مسئولان دیگر بهم خورد و نهایتا هم با استیضاح و تغییر شهرداران به پایان رسید و شهرداران نه تنها نتوانستند در عرصه مدیریت اجرایی، سابقه ای درخشان از خود برجای بگذارند و سرمایه اجتماعی خود را سوزاندند بلکه حتی غالبا نتوانستند دوره مدیریتی را به پایان برسانند.
باید دانست که پذیرش و به رسمیت شناختن مداخلات در امور اجرایی و مدیریتی، آغاز سهم خواهی هاست و بر آن پایانی نیست.
البته تردیدی نیست که شهرداران و شوراها بعنوان دو رکن مهم مدیریت شهری باید در تدوین برنامه یک ساله و پنجساله با تعامل و هم افزایی باهم همکاری کنند و هر یک در جایگاه قانونی خود- اجرا و نظارت- در مسیر توسعه شهری بکوشند که البته آنچه تاکنون توسط اعضای این دوره شورا اظهار شده در همین راستاست و بنظر می رسد آنها با نقد رویه های گذشته در شوراها، بدنبال ترسیم مسیری جدید در این زمینه هستند که اگر چنین باشد باید آنرا به فال نیک گرفت و ازین بابت خوشحال بود.
راز حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی شهردار منتخب اهواز، تعیین اصولی ذهنی توسط شهردار است که با توجه به آن اصول، می تواند در عرصه عمل نیز موفق شود. اگر او به چنین اصول حرفه ای و مدیریتی-مبتنی بر شایسته گزینی، مدیریت دانش و استقلال در تصمیم گیری- پایبند باشد، بیشترماندن او در این سمت برای اجرای کاملتر برنامه ها و ایده هایش، با اتکا به سرمایه اجتماعی و حمایت عمومی می تواند تضمین شود و کمترماندنش در این سمت هم، چیزی از سرمایه اجتماعی او کم نخواهد کرد و نامی نیک در اذهان از خود برجای خواهد گذاشت. بدون حفظ آن اصول و پرنسیب ها- چه با ماندن، چه با رفتن- مسیر تضعیف و تخریب سرمایه اجتماعی طی خواهد شد و این چیزی است که او بعنوان یک جامعه شناس بخوبی از آن آگاه است.