چهار سال اخیر، برای صنعت فولاد ایران، دورهای از فشارهای فشرده، ضربات پیدرپی و ناترازیهای مزمن بوده است. از سیاستهای صادراتی پرنوسان، تا ریزش قیمت جهانی فولاد و بحران در زنجیره تأمین مواد اولیه و انرژی، هیچیک از بازیگران بزرگ فولاد کشور در حاشیه امنیت قرار نداشتهاند. شرکتهایی مانند فولاد مبارکه، ذوبآهن اصفهان، فولاد هرمزگان و چادرملو همگی درگیر تعطیلیهای اجباری، افت تولید، توقف پروژهها یا زیانهای مالی گسترده بودهاند.
اما در همین میدان ناپایدار، شرکت فولاد خوزستان مسیری متفاوت را رقم زده است؛ مسیری که نه از فقدان بحران، بلکه از شیوه مواجهه متفاوت با بحرانها نشأت گرفته است. این شرکت، نهتنها همان فشارهای عمومی صنعت را متحمل شده، بلکه با تحریم مستقیم و خاص ایالات متحده آمریکا در دو نوبت نیز روبهرو بوده و در کنار آن، با محدودیت شدید انرژی در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳، بیش از ۲.۵ میلیون تن از تولید خود را از دست داده است.
اما چه چیزی باعث شد فولاد خوزستان نهتنها از مدار رقابت خارج نشود، بلکه جایگاه خود را در بازار داخلی و صادراتی تثبیت کرده و در آمار صادرات غیرنفتی کشور همچنان بدرخشد؟
پاسخ را باید در یک واژه جستوجو کرد: مدیریت راهبردی. برخلاف بسیاری از شرکتها که در مواجهه با بحرانها دچار رویکرد تدافعی شدند، فولاد خوزستان، پروژههای توسعهای خود را متوقف نکرد. طرحهای بلندمدت را کنار نگذاشت. با تملک معادن راهبردی در جازموریان و زنجان، مسیر تأمین پایدار مواد اولیه را امن کرد. با اجرای همزمان پروژههای نیروگاهی (۵۲۰ مگاوات سیکل ترکیبی و ۶۰۰ مگاوات خورشیدی)، خود را برای آینده بدون اتکا به شبکه ملی آماده می کند. و مهمتر از همه، با تکیه بر نیروی انسانی وفادار، مجرب و پرانگیزه، چرخ تولید را حتی در شرایط خاموشیهای ۹۰ درصدی نیز از حرکت باز نداشت.
در مقابل، برخی دیگر از شرکتهای فولادی کشور، به دلیل توقفهای انرژی، کاهش صادرات، افت سهم بازار و تعلیق پروژههای توسعهای، با افت محسوس بهرهوری، ریزش سود عملیاتی و کاهش سطح سرمایهگذاری روبهرو شدند. گزارشهای رسانهای نیز گواهاند که شرکتهای زیادی در ماههای اخیر ناچار به کاهش نیرو، توقف موقت خطوط، یا انتقال بخشی از تعهدات صادراتی به سال آینده شدهاند.
در چنین زمینهای، فولاد خوزستان نه فقط در برابر فشارها مقاومت کرده، بلکه روایت متفاوتی از حکمرانی صنعتی خلق کرده است؛ روایتی که در آن، ریسک، با برنامه پاسخ داده شده، بحران، با آیندهنگری مهار شده، و تابآوری، به نقطه اتکا برای توسعه تبدیل شده است.
در نهایت، شاید تفاوت فولاد خوزستان با دیگر شرکتهای بزرگ فولادی نه در نوع بحران، بلکه در نگاه به بحران باشد: شاید برای برخی، بحران نقطه ای برای درجا زدن است؛ اما برای فولاد خوزستان، جرقهای برای بازسازی و ادامه پرتوان مسیر.